
تنها چند سالم بود که با واژه معلم آشنا شدم. معلم برای من کسی بود که به بچه ها خواندن و نوشتن یاد می دهد، امتحان می گیرد، کم و زیاد نمره می دهد و تمام. اما بعدها فهمیدم معلم ها قدرت بزرگ تری هم دارند، آنها می توانند دید آدم ها را به زندگی تغییر دهند.![]()
آنها می توانند درس های بزرگ تری هم بدهند.![]()
حقیقت این است که معلم ها فقط در مدرسه نیستند.![]()
معلم می تواند همان کودکی باشد که قهر و ناراحتی اش به چند دقیقه نرسیده تمام می شود و درس "بخشش" می دهد.![]()
معلم می تواند پیرزن بی سوادی باشد که به فرزندان و نوه هایش عشق می ورزد و هیچ کس "مهربانی و عشق" را به خوبیِ او یاد نمی دهد.![]()
معلم می تواند کارگری ساده باشد که برای خواسته هایش، صبح تا شب کار می کند؛ کارگری که درس "تلاش و جنگیدن" برای رسیدن به آرزوها را می دهد.![]()
معلم می تواند بیماری باشد که هیچ دردی او را از ادامه زندگی ناامید نمی کند، سختی ها را تحمل می کند و درس "امید" می دهد.![]()
دنیا پر از معلم است.![]()
معلم هایی که جدا از سن و سال و جدا از تحصیلات، درس زندگی می دهند.![]()
هر کدام از ما می توانیم حتی برای یک نفر معلم باشیم، به شرط اینکه چیزی برای یاد دادن داشته باشیم.![]()

موضوعات مرتبط: داستان کوتاه
برچسبها: بچه های خلاق , دبستان شاهد بقراط نیشابور , داستان کوتاه



















